ختنه
سلام قندولکم
دوماه و 3 روزت بود که بردیمت بیمارستان آرش بعداز کلی تحقیق و پرس و جو یه دکتر خوب پیدا کردم
خیلی دلم شور میزد..بعداز دو هفته بهمون وقت داد
از 5:30 بیدار شدیمو رفتیم
بابارو راه ندادن تو..من رفتم شیرت دادم و آمادت کردم که بری تو اتاق عمل!!! رو تخت بازی میکردی میخندیدی
صدای یه بچه دیگه میومد که تو بود خیلی ناجور گریه میکرد
ازم گرفتنت بردنت تو...بعداز 2-3دقیقه صدای گریه ت اومد ولی نه اونقدری که انتظار داشتم..چندثانیه گریه کردیو ساکت شدی
بعد از 2-3 دقیقه م آوردنت بهم دادن
ساکت بودی..تا منو دیدی شروع کردی به نق زدن..انگار میشناختی منو
منم بهت شیر دادمو رفتیم پیش بابا
اونم خوشحال شد که گریه نمیکردی
یک ساعتی منتظر شدیم تا دوباره دکتر معاینه ت کرد
بعد از پنج روز حلقه ت افتادو خیلی بیقراری میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی