پهلوون پنبه
مغز بادومم سلام
دیروز رفتم سونوگرافی..البته خیلی بی مقدمه شد مامانی زنگید گفت بدو بریم...خیلی مفصله
از ساعت 9:30 تا 1:30 اونجا بودیم.خیلی خسته شده بودم
اصلا حال نداشتم انقدر زشت شده بودم
کسی باورش نمیشد 4ماهمه آخه شکمم چسبیده به کمرم، خیییییلی کم اومده بیرون که فقط بی لباس معلومه
تا اینکه نوبتم شد مامانی هم که داشت فیلم میگرفت آخه دوباره سی دی نداد بهم گفت کوچولویی
مامانی که نگات میکرد انقدر ذوق میکرد جنسیت تو پرسیدیم خانوم دکتر گفت پسره
دلم میخواست بخورمت
دست و پاتو نشونمون داد من و مامانی انقدر ذوق کردیم که نگووووو
حالا که فیلمشو میبینیم تعجب میکنیم چقدر زیادی ذوق کردیم آبرومون رفت
دیگه اینکه NB این دفعه خوب مشاهده شد
16 هفته و 6 روز 147 گرمی پهلوون پنبه ی مامان
همه چی هم نوشته بود نرماله
انقدر ذوق میکردم همه فهمیدن
اصلا حالم خوب شده بود
بعدش مامانی به خاله فاطمه زنگید گفت پسری انقدر جیغ زد و قربونت رفت
بعدشم به خاله مهدیه...اونم خیییلی ذوق کرد مبینا انقدر گریه کرد دلش میخواست دختر باشی
منم باهاش حرف زدم گفتم بچه دومم دختر میشه تا آروم شد
رفتیم شیرینی گرفتیم، بعدش به بابا اس زدم ولی نگفتم پسری میخواستم حضوری بگم
بعدش منم با مامانی رفتم خونشون
شب به بابا گفتم خیلی خوشحال شد با دقت سونوگرافی رو خوند
حالا ازین پسر شیطونا نشیا ازونا که بازی های خشن میکنن
ازین بچه ها باش که سرت تو دفتر و کتابت باشه فقط
البته اگه یه موتم به بابات بره معلومه جزو کدوم دسته ای
میدونی پسر یا دختر زیاد مهم نیست ولی آدم وقتی میفهمه بچه ای که باهاش حرف میزنه چیه خیلی فرق میکنه
از خدا ممنونم که همه چیت سالمه...این مهمه برام