تولد بابا
دیشب تولد بابا مهدی بود
یه تولد دوتایی...سوت و کور......وقتی بابا کیکو برید هیشکی نبود دست بزنه براش...منم که داشتم فیلم میگرفتم....آرزو کردم سال دیگه شمام باشیو با سر بری تو کیک
برای بابا یه پیرهن گرفتم.
...و سالاد الویه که دوست داره....
چون این محله رو نمیشناسم یه قنادی بیشتر ندیدم...از کیکاش خوشم نیومد ولی مجبور بودم بگیرم خب....تا برسم خونه چشمای کیکه مالید به جعبه ش...زشت شد...خودم مجبور شدم یجوری درستش کنم
بعدشم دست بابا رفت روش حسابی خراب شده بود...مرده بودیم از خنده...طفلک کیکش خراب شده بود..
خلاصه جات حسابی خالی بود جینگولیه مامان
اینم کیکش که خراب شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی