اندر احوالات ما
پسمل مامان سلام
دیروز رفتم سونوگرافی دیدمت...اول که NST بود(ضربان قلبتو چک کردن)...خاله فاطمه م اومده بود. دستگاهو روشن کرد و یه چیزی داد دستم گفت تکون که خورد اینو فشار بده ولی نمیدونم چرا تکون نمیخوردی به جز یه ضربه آروم... یواش یواش فشارم افتاد سرم گیج میرفت حالم خیلی بد شد...ضربان قلب شمام خیلی ضعیف میزد..خانومه اومد بهم کیک داد آخه صبحونه نخورده بودم فقط یه آب میوه خورده بودم...خلاصه کم کم خوب شدم
بعدشم رفتم سونو...34 هفته و 6 روز
قدت حدود 47 سانت و وزنت حدود 2530+200 گرمه
تپل شدیا ماشالا
همه چی خوبه شکر خدا
ضربانو که گرفتن دیدن تو هر دقیقه 15 ضربه میزنی ولی من متوجه نشدم
سرت چرخیده به سمت پایین، قشنگ صورتت معلوم بود...حتی سوراخ بینیتم معلوم بود..منو منشیه دکتره انقدر قربون صدقه ت رفتییییییییییییم
دستاتم مشت کرده بودی جلوی صورت نازت
ای واااااای من دیگه طاقت ندارم پس کی میتونم بغلت کنم؟
میخورمت دوباره بری تو دلم
این 4-5روز که چرخیدی حالم بهتره...قبلا سرت تو معده م بود خیلی اذیت میشدم ولی الان انگار سبک شدم راحت ترم
این عکسو دوست خوبم نیروانا برام گذاشته الان این شکلی هستی...مرسی خاله نیروانا