پهلوون پنبه
مغز بادومم سلام دیروز رفتم سونوگرافی..البته خیلی بی مقدمه شد مامانی زنگید گفت بدو بریم...خیلی مفصله از ساعت 9:30 تا 1:30 اونجا بودیم.خیلی خسته شده بودم اصلا حال نداشتم انقدر زشت شده بودم کسی باورش نمیشد 4ماهمه آخه شکمم چسبیده به کمرم، خیییییلی کم اومده بیرون که فقط بی لباس معلومه تا اینکه نوبتم شد مامانی هم که داشت فیلم میگرفت آخه دوباره سی دی نداد بهم گفت کوچولویی مامانی که نگات میکرد انقدر ذوق میکرد جنسیت تو پرسیدیم خانوم دکتر گفت پسره دلم میخواست بخورمت دست و پاتو نشونمون داد من و مامانی انقدر ذوق کردیم که نگووووو حالا که فیلمشو میبینیم تعجب میکنیم چقدر زیادی ذوق کردیم آبرومون رفت دیگه ا...
نویسنده :
انسیه
17:29