محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

نی نی ناز

اولین بار پدر شدنت مبارک

  سعیمو میکنم که بتونم قدره همه خوبیاتو همه زحمتهایی که میکشیو بدونم مبارک باشه شوشو امیدوارم بتونیم دوتایی کنار هم نی نی مونو خوب تربیت کنیم ...
20 تير 1392

مرسی از خصوصی ها!

سلام به همه دوستای جدیدم که خیلی بهم لطف کردن نظرا همه خصوصی بود تایید نمیشد که جواب بدم ولی خیلی بهم انرژی مثبت دادین مرسی امیدوارم بتونم جبران کنم ...
15 تير 1392

آی نی نی دار..آی بی نی نی..بشتابید..بشتابید

سلام بیاین باهم دوست بشیم خیلی دوست دارم دوستای مجازیمو زیاد کنم تا از هر کدومتون چیزای زیاد یاد بگیرم. انسیه هستم متولد 67/12/22  لیسانس مترجمی زبان انگلیسی همین دیگه......آها خونمونم نیرو هوایی آیا وکیلم؟  اگه دوستم میشین جلو جلو مرسی بابا چه استقبالی شد ...
7 تير 1392

امام زاده صالح

دیروز رفته بودیم خونه خاله مهری که خیلی دوسش دارم خیلی خوش گذشت مینا و آرمان کوچولو هم بودن بعد از ظهرم همه باهم رفتیم امام زاده صالح   یه عالمه دعا کردم اول برای بابا مهدی بعدش بابا محسن و مامان مریم و مامانی و خاله هات و برای خاله معصومه که تو دلش نی نی داره و اصلا حالش خوب نیست و خاله الناز که میخواد عروس شه و یه عالمه دلشوره داره همه کاراش مونده خاله آرزو که خیلی دوسش دارم خاله رزا و خاله مریم که دلشون نی نی میخواد ایشالا که دعاهام قبول شه     ...
6 تير 1392

گل نرگس، عزیز زهرا، ممنون

  خانه آرزوهایم کلبه ایست کوچک در دشت شقایقها، که تو را کم دارد، راستی گل نرگس، کی می آیی؟   این نیمه شعبان سومین نیمه شعبانیه که خدا شوشومو هدیه داده بهم...یادش بخیر چه زود گذشت         ...
2 تير 1392

خدایا...

خــداوندا دست هایم خالی است و دلم غرق آرزو با قدرت بیکرانت ، یا دست هایم را قوی کن یا دلم را خالی از آرزو       تو این دوسالو خورده ای هر جمعه دوتایی میریم بیرون مگر اینکه بابات مکه یا کربلا بوده... این جمعه اصلا حالو حوصله نداشتم.. هرچی بابات سر به سرم میذاشت بی حوصله میخندیدم فقط...نمیدونم چم بود...یجورایی خود درگیری بود انگار ناهار که خوردیم یکم استراحت کردیمو رفتیم بیرون منم نپرسیدم کجا میریم...تو راهم بابا هی شعر میخوند برام طفلک رفتیم دارآباد...یکم از کوه رفتیم بالا    روحیه م بهتر شده بود..   &n...
1 تير 1392

خرگوش ممنوع!!

دو روز پیش خاله فاطمه با کلی التماس مامان و بابارو راضی کرد براش خرگوش بگیرن...البته بعد از دو ماه راضی شدن منم دیروز رفتم ببینمش...خب چون مامانت میترسه...این اولین حیوونی بود که گرفتم دستم تا شب حالشد یکم بد شد خاله خیلی ناراحت بود...تا اینکه بابا مهدی اومد و گفت این خرگوشه مینیاتوریه زود میمیره که خاله دیگه بغضش ترکید امروز که بیدار شدم دیدم اس داده که خرگوشه مرد منم زنگیدم دیدم داره گریه میکنه...یکم دلداریش دادم بهتر شد اصلا هیشکی نگیره ازین خرگوشا ...
29 خرداد 1392

شوشوم اومد....جییییییییییییییییییییییییغ

  شاد بودنت را کف دستانم مینویسم تا وقت دعا اولین خواسته ام از خدا باشد بازگشت غرورآفرین، همسر عزیزم، شوشوی تپلم، دارو ندارم، به آغوش گرم همسر رو تبریک میگم     تو ی این 36 روزی که نبودی زیاد نمیشد تفریح سالم پیدا کرد      ولی ما گشتیمو تفریح سالم پیدا کردیم  دوستامم که طفلکیا پایه بودن همش           الانم اومدم خونه...منتظر شوشووو... 8:30 میرسه فرودگاه                    ...
26 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ناز می باشد