محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 28 روز سن داره

نی نی ناز

9 ماهگیت مبارک

عشق خوب من سلام تند تند روزآ داره میگذره و من و بابات باورمون نمیشه انقدر داره زود میگذره           پسر نازی که قدرت نداشت تو شکمم تکون بخوره و بند نافش دورش پیچیده بود حالا دیگه به راحتی به هرجا اراده کنه خودشو میرسونه گل پسرم برای اولین بار داره میاد تو آشپزخونه کمک مامانش خوش اومدی عشقم روزها داره میگذره و ما کنار هم شاده شاده شادیم     بیب بییییییییییب     پسرکم خیلی نون دوست داره خودت اومدی نون از تو کیسه برداشتی اینجا بابا میخواست بره انباری شما...
12 آذر 1393

عاشورای امسال

سلام پسرکم امسال با مامانی و خاله فاطمه رفتیم مصلی..مجمع جهانی شیرخواران.. شبش ساعت 1ونیم خوابیده بودی صبحم 6ونیم بیدار شدی!! با مترو رفتیم(نمیدونستم باباهم میتونسته بیاد) اینجا تو مترویی منتظر مترو       ی عکس محشر خاله ازت گرفته که تو گوشیشه و ویروس داره..حتما میذارمش ولی   ظهر عاشوراست..تو حیاط مامانی اینا (از شنبه اومدیم تااا 5شنبه بودیم) نمیدونم چرا مداحی به گوشت میرسه میخوابی خیابون پراز دسته بود و عمیق خواب بودی!!!!!!!!!!!!   شترسواری کردی   در آغوش امیر قلعه نوعی خیلی دوست داشتم امسالم ببینمش تا ا...
19 آبان 1393

8 ماهگیت مبارک

فندقم سلام این روزآ خیلی شیرین شدی خیلی خودت بازی میکنی و آواز میخونی درحال راسته کباب خوردن نوش جونت پسر نازم مامان غذامو بده دیگه گشنمه در حال شیطونی کردن رومیزی کشیدی اونا افتاد روت فدای نگاه کردنت بشم من بعداز 7 ماه بالاخره تونستم به سایز 38ام برسم دوباره..با این کمربند لاغری...که شمام علاقه شدیدی بهش داری دست دسی کریر برای تماشای تلویزیون خیلی شیطون شدی همش درحال خونه جمع کردنم...سینه خیز میری چهاردست و پا نمیری ولی وامیستی!! بابا گرفته بودت که ولت کرد دید خودت واستادی البته کم   دیشبه که 3ساع...
12 آبان 1393

عمو از مکه اومد

سلام عمو و زن عمو از مکه اومدن چون رسم دارن بعد از برگشتنشون 3-4روز اونجا باشیم منم چندبار رفتم خرید و روزآی پرمشغله ای داشتیم تو فرودگاه تا عمورو دیدی پریدی بغلش...مگه میشناسی؟؟ ایمان خیلی دوست داره شمارو...شمام که روابط عمومیت بالاس استقبال میکنی و اما سالن... روز قبلش بابا موهاتو کوتاه کرد که فشنت کنم ولی اون موقع ایمان و سجاد رفته بودن خونشون حاضر شن من و حسین دیزاینت کردیم   فقط نیم ساعت پیش مامانی بودی بهت میوه داد بقیه ش دست همه بودی یا مردونه بودی دوستای بابا ندیده بودنت...که بابایی میگفت کلی تو نوبت بوده تا بغلت کرده و از بین همه بابایی رو میشناختی دیگه بعد از سالن ساعت...
8 آبان 1393

7 ماهگیت مبارک

سلام قند و نباتم 7ماهگیت مبارک دومین دندونتم تو تاریخ 10مهر دراومد البته اونموقع دیدمش مبارکت باشه پسر نازم ایشالا که همیشه لبت خندون باشه دیگه حسابی غذاخور شده فندق مامان... البته خیلی دوست داری که خودت بخوری منم استقبال میکنم دیگه برای خودت بازی میکنی همرو پرتاب میکنی دیگه کریر برات کاربردی نداره خطر داره!! رفتیم پرند با عمه بنفشه و مامانی اینم نفسای من   ...
12 مهر 1393

پسرک کوچولوی من و اتفاقات جدید

گل نازم سلام تو این ماه کلی کارای جدید میکنی مثلا تو 5 ماهو 3هفتگیت متوجه شدم که بدون کمک میتونی بشینی   موتور سواری هم دوست داریا نفسم یه بار گذاشتمت تو کریر اومدم دیدم پاشدی نشستی و تلویزیون نگاه میکنی پایینو نگاه میکردی رفتیم سینما شهر موشهارو دیدیم با مامانی و دوقلوها نصفشو خواب بودی ولی بقیه شو دیدی ...
26 شهريور 1393

جشن دندونی

سلام عشقم از وقتی 3ماهت بود به فکر تدارک جشن دندونی بودم برات گل نازم قبل از همه چیز از همسر عزیزم که همیشه حامی خیلی خوبی برام بوده یه تشکر ویژه میکنم و هزارتا بوس هوایی براش میفرستم و بهش میگم تو دنیا از همه چیز برام باارزش تر و دوست داشتنی ترینه خیلی کمکم کرد و مثل همیشه بهم آرامش داد مرسی مهدی جونم خب بعدش خاله فاطمه و مامانی خیلی بهم کمک کردن.تشکر ویژه میکنم ازشون و ایشالا بتونم جبران کنم همه کارای طراحی شو خودم انجام دادم به جشن دندونی محمدپارسای ما خوش اومدین     بنر خوش آمد گویی استیکر زنگ تو کوچه رد پا ...
18 شهريور 1393

6 ماهگیت مبارک

سلام سلام بوج بوجکم 6ماه مثل برق و باد گذشت مبارک باشه عشقم با بابا رفتیم واکسن 6 ماهگیتو بزنیم خیلی گریه کردی منم داشت گریه م میگرفت که بابا بهم چشمک زد حواسمو پرت کرد منم گریه م رفت همیشه حواسش بهم هست تو دنیا تکه تک اینجا حال نداری سوپ خوردنم شروع کردی عسلم که خوشبختانه با اشتها میخوری   همش پات تو دهنته!!!   اولین مترو سواری نمیتونستی بشینی سر میخوردی هی اینجام اولین باره که اومدی شهره بازی خیلی دوست داشتی ...
12 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ناز می باشد